بارش

ابری به بارش آمد و بگریست زار زار...

بارش

ابری به بارش آمد و بگریست زار زار...

بارش

ما گدایی را دم باب الجواد آموختیم / غالبا سائل میاید پشت در های بزرگ

آخرین مطالب
  • ۹۲/۰۴/۳۱
    ا
پربیننده ترین مطالب
  • ۹۲/۰۴/۳۱
    ا
آخرین نظرات
  • ۱۰ ارديبهشت ۹۵، ۲۳:۳۴ - مهدیار محمدی
    احسنت
  • ۱۸ آبان ۹۳، ۱۲:۰۴ - حسین علیمحمدی
    جونم

گر گرفته

جمعه, ۲۶ آبان ۱۳۹۱، ۰۴:۰۶ ب.ظ

داغت شراره زد، جگرم گُر گرفته است

یک دم نگاه کن به حرم گر گرفته است


مشعل به دست داشت و معجر ز من کشید

بیهوده نیست اینکه سرم گر گرفته است


گفتی فرار کن و نگفتی کدام سو؟!

اینجا تمام دور و برم گر گرفته است


بی حال بین خیمه، مریضم رها شده

او را کشان کشان نبرم گر گرفته است


تا "دار حرب" آتش خیمه رسید و آه

یعنی جنازه پسرم... گر گرفته است


روح تو در فضای تن من حلول کرد

تا خطبه خوانده ام، اثرم گر گرفته است


به خون دل نوشتمش...

موافقین ۰ مخالفین ۰ ۹۱/۰۸/۲۶
روح اله اسماعیلی

نظرات (۱)

" به خون دل خواندمش " ...

امان از دل زینب...

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی