داغت شراره زد، جگرم گُر گرفته است
یک دم نگاه کن به حرم گر گرفته است
مشعل به دست داشت و معجر ز من کشید
بیهوده نیست اینکه سرم گر گرفته است
داغت شراره زد، جگرم گُر گرفته است
یک دم نگاه کن به حرم گر گرفته است
مشعل به دست داشت و معجر ز من کشید
بیهوده نیست اینکه سرم گر گرفته است