یا امام رضا...
میگریم آنقدر که کمی وا شود دلم
در بین زائران شما جا شود دلم
بر بال کفتری دل خود را نوشتهام
باید کدام صحن تو انشا شود دلم؟
"یوسف اگر تویی جگر غرق خون کم است
کاری کن ای عزیز زلیخا شود دلم"
آنقدر نذر کردهام آقا که روز حشر
با دست پر محبتت امضا شود دلم
اکسیر کن مرا به عیار نگاه خود
چون طاق صحن کهنه مطلا شود دلم
"هرگز نمیرد آنکه دلش زنده شد به عشق"
عاشق شدم که حضرت عیسی شود دلم
دارد دوباره میترکد بغض عاشقت
قدری بخند بلکه که خنثی شود دلم
مخفی شده ست کنج ضریح تو روح من
دست مدد بگیر، که پیدا شود دلم
* به قول آقای سهرابی، این نامه نیست بر پر و بال کبوتران / خون دل است سوی تو ارسال می شود
* بیت سوم یادم هست وقتی آمد، خیلی برایم آشنا بود. بعدا یادم آمد که از سیدحمید برقعی، وام که چه عرض کنم، بلندش کرده ام!! در طوفان واژه ها آورده است: کاری کن ای عزیز زلیخا شود دلم / یوسف اگر تویی جگر غرق خون کم است...
* پیدا کردن بقیه "اشیاع" بلند شده اش با شما... دزدان هم از ضیافت تو گریه میبرند / چیزی اگر کنند ز مهمانی ات بلند...